به گزارش راهبرد معاصر؛ پیمان پولی اگرچه یک راهکار ساده و فراگیر در دنیاست ولی همچنان در کشور ما که درگیر تحریمهای شکننده است تنها به مرحله تفاهم نامه رسیده و فراتر از آن نرفته است، با وجود اینکه این پیمان از سال 1387 مطرح شده، سوال این است که چرا به سمت این پیمانها نرفته ایم؟ واکاوی این مسئله با کارشناس پیمانهای پولی جناب آقای حسین عطااللهی مطرح کرده ایم که در متن ذیل خدمت همراهان راهبرد معاصر تقدیم میگردد.
پیمان پولی به زبان ساده
در این رویکرد جدید، تجارت با استفاده از پولهای به اصطلاح محلی کشورها انجام میشود. یعنی به جای استفاده از یک پول واسط مانند دلار و یورو، از پول کشورهای مبدأ و مقصد تجارت استفاده میشود و دیگر دلار واسط تجاری نیست.
به عنوان مثال کشورهای ایران و چین را در نظر بگیرید؛ این دو کشور با هدف تسهیل تجارت میخواهند ارز واسط یعنی دلار را حذف کرده و از پیمان پولی دوجانبه استفاده کنند. برای این کار بانک مرکزی دو کشور وارد مذاکره با یکدیگر شده و قرارداد پیمان پولی دوجانبه امضا میکنند. بر این اساس در صورت موافقت بانک مرکزی کشورها، ابتدا چینیها یک حساب ریالی نزد بانک مرکزی ایران افتتاح میکند. ریال درون این حساب متعلق به این کشور است و در مقابل ایران نیز یک حساب به یوان نزد بانک مرکزی چین افتتاح میکند. مبالغ درون این حساب به یوان و متعلق به ایران است.
دو بانک مرکزی نسبت ریال به یوان را برای یکدیگر تضمین میکنند که در این دوره مالی، ارزها را به قیمت توافق شده خریداری خواهند کرد. بانک مرکزی ایران، مبلغ توافق شدهای را به حساب ریالی واریز و بانک مرکزی چین نیز همین روال را طی میکند. آنگاه دو بانک تجاری در دو کشور بهعنوان عامل انتخاب می شوند.
پس از این اقدامات تاجر ایرانی میخواهد از چین کالا وارد کند که برای این کار به تاجر چینی سفارش خرید میدهد. تاجر چینی نیز پیش فاکتور را به یوان برای تاجر ایرانی ارسال میکند. تاجر ایرانی ریال در اختیار دارد، اما باید به تاجر چینی یوان پرداخت کند، برای این کار مبلغ قرارداد را به بانک تجاری ایرانی واریز کرده و این بانک مبلغ مورد نظر را به حساب ریالی نزد بانک مرکزی واریز میکند.
بانک مرکزی ایران به چین اطلاع میدهد مبلغ قرارداد به ریال، واریز شده است. بانک مرکزی چین نیز معادل مبلغ قرارداد را به یوان به بانک تجاری چین میدهد تا به حساب تاجر کشورش واریز کند. در ادامه با تایید دریافت مبلغ قرارداد توسط بانک تجاری چینی، کالا به ایران ارسال میشود و در اختیار تاجر ایرانی قرار میگیرد. مشابه همین قرآیند نیز در مورد صادرات کالا از ایران به چین اتفاق میافتد. در پایان دوره، بانکهای مرکزی میخواهند حساب ریال و یوان را تسویه کنند که این تسویه میتواند از طریق طلا یا دیگر داراییهای ارزشمند صورت گیرد.[1]
اراده سیاسی بزرگترین سد در برابر پیمان پولی
پیمانهای پولی از سال 1387 مطرح شد، در آن زمان شرایط مناسبی برای اجرای این پیمان بود، آن زمان فرصت خوبی برای کم کردن سلطه دلار بود، یکی از دلایل این بود که اولویتهای بانک مرکزی یک سری اولویت روتین و غیرتحریمی بود، بعد از تحریم ها نیز کشورهای طرف مقابل از این که با ایران ارتباط بگیرند میترسیدند، در دوره بعدی برجام باز دوباره فرصت بسیار مناسبی بود، ولی از این فرصت نیز استفاده نکردیم، چراکه در آن موقع فکر میکردیم دیگر روابط ما با دنیا عادی شده است. این در حالی بود که ما باید از این راهکار موازی با سوییفت به خوبی باید استفاده میکردیم، حتی با چین روسیه، ترکیه و پاکستان نیز تفاهم نامه امضا شد ولی به دلیل عدم پیگیری اجرایی نشد. در شرایط فعلی درست است که وضعیت بدتری وجود دارد ولی این بدین معنا نیست که نباید به سمت این راهکار برویم، مشکل اصلی این است که کشورهای طرف معامله ما از شرایط تحریمی واهمه دارند.
وزارت اقتصاد بنا به قانون برنامه ششم مکلف به ایجاد این سازوکار هستند، به نظر میرسد اولویت ایجاد چنین سازوکاری در بین کشورهای همسایه است. به صورت جمع بندی میتوان گفت اولا اراده سیاسی در این زمینه وجود ندارد و دوما نظام اولویت گذاری بانک مرکزی بر ایجاد این سازوکار نیست.
برای پیوستن به پیمانهای پولی دو جانبه به هیچ وجه مانع فنی نداریم
در مورد زیرساخت های فنی ما یک نگاه فنی فارغ از مباحث سیاسی داریم اینکه فلان کشور پای کار می آید یا نه! زیر ساخت مهندسی مالی و فنی همیشه فراهم است. وقتی می خواهید پیمان پولی منعقد کنید و یا در این پیمان پولی و مالی بانکی پای کار بیاید در کشور ما بانکهایی وجود دارد و ساز و کارهای غیر بانکی دیگری نیز وجود دارند و می توان بر مبنای آنها یک پیمان پولی بست و از آن طرف اگر می خواهید نرخی تعیین کنید و پیمان پولی سقفی داشته باشد و چند ساله باشد و یا چه نوع کالاهایی را شامل باشد؟! این ها مباحثی هستند که در همه کشور ها بر مبنای مدل بومی وجود دارد در کشور چین حول و حوش 14 تا 15 نوع پیمان پولی بسته شده است. یعنی از لحاظ فنی این مسئله تنوع بالایی دارد. پس ما به لحاظ زیرساخت فنی مساله یا نداریم زیرساخت فنی فارغ از متغییر های دیگر قابل تعریف است. و علم مالی و حسابداری و علم فنی کار تعریف شده است و ما مساله یا از این جانب نداریم.
روتین بودن بانک مرکزی ما را از این پیمانها دور کرده
اما در مورد سایر زیرساختها از جمله سیاسی با اینکه در شرایط تحریم هستیم باز هم اولویت ما این است. بانک مرکزی نباید مثل بانک مرکزی سایر کشورها برخورد داشته باشد. باید یکی از اولویت های شرایط تحریم تسهیل نقل و انتقالات مالی در شرایط تحریم باشد. و سایر ارگان ها از جمله وزارت امور خارجه و وزارت صمت و سازمان توسعه در کنار او باشد بانک مرکزی ما فعلا از این نظر آمادگی ندارد و مطالعاتی انجام نداده و پیمانهای پولی در مرحله تفاهم نامه یا توافقنامه بودند و در صورت اجرایی شدن لغو شده اند و مشکلاتی داشتند.
استراتژی شروع از همسایگان قدم اول پیمان پولی
ما باید ابتدا از کشورهای همسایه شروع کنیم و کشورهایی که از نظر استراتژیک به ما نزدیکتر هستند و به عبارتی با ما کار می کنند برای پیمان پولی جذب شوند و مدلهای خود را با آنها تعریف کنیم. پیمان پولی در ابتدا بر اساس مدلهای دو جانبه است و بعدها اگر لازم شد کشور دیگری نیز وارد می شود و مدلهای چند جانبه و سه جانبه مطرح می شوند. ما می توانیم در بسیاری از کشورها مدل بومی خود را تعریف کنیم و زیرساخت مالی آن وجود دارد و منفعتی نیز قطعا وجود دارد ولی باید انتخابهای درستی داشت اینکه چه بانکی را انتخاب کنیم و چه کالاهایی و اگر بخواهیم همه اینها را به درستی تعریف کنیم در پیمان پولی زیرساختهای آن وجود دارد.
شرایط تحریمی کار را سخت کرده ولی مانع جدی بر سر راه نیست
اگرچه شرایط ما سخت شده است و تحت فشار هستیم اما اگر مطالعه کنیم و نظامات مالی کشور را بررسی کنیم و منافع را خوب دربیاوریم و منافع را به خوبی به هم گره بزنیم مطمئنا کشورها پای کار می آیند و آتش تحریم ها تا همیشه به این صورت برافروخته نخواهد بود. تحریم نیز تا یک جا اثر می دهد و بانک مرکزی ما یک جایی از دور حذف شده است و آرام آرام به وسط زمین می آید و بازی را ادامه می دهد. اینگونه نیست که اینها برای همیشه سوخت شده باشند و تحریم اثری دائمی از خود به جای گذاشته باشد.
لذا ما باید مبتنی بر شرایط خود از این زیرساختها استفاده کنیم و پویا باشیم و زیرساخت تعریف کنیم و خسته نشویم شاید بانکی در کشوری دیگر باشد که به لحاظ تحریمی با چرخه دلار کاری نداشته باشد و از جانب آمریکا و دیگر متغیر ها نهراسد. این بانک می تواند به صورت مستقیم با ایران کار کند و تجارت ما را تسهیل کند. ما برای کشورهایی که با ما تجارت می کنند هزینه ای می پردازیم می توان این هزینه را به کشوری دیگر بدهیم تا کانالی مالی برای ما راه اندازی کند. یکبار این هزینه پرداخت می شود و برای همیشه کانالی برای تجارت ایجاد می شود و بدون اینکه پر به بحث آمریکا گیر کند به تجارت ادامه می دهیم. ناامیدی کار اشتباهی است شرایط وجود دارد ولی باید شناسایی شود شمرده شود و این منافع در کنار هم باشد و به هم گره زده شود مطمئنا می تواند کمک کننده باشد.
وضعیت بانک مرکزی در برابر این پیمانها بسیار مبهم و مغالطه آمیز است
اطلاع از این موضوع نیازمند به دسترسی به اطلاعات نهان است که بنده در این رابطه بی اطلاعم. من نمی توانم به طور دقیق بگویم کسی در این بین منفعتی می برد و اجازه نمی دهد ما به سمت پیمانهای پولی برویم باید بررسی شود و نهادی وارد شود. بانک مرکزی در پاسخ به سوالاتی در مجلس گفته بود که ما می خواهیم پیمان پولی ببریم ولی کشورها حاضر به همکاری نیستند، به نظر میرسد بانک مرکزی در این رابطه یک مغالطه میکند. این درست نیست که بانک مرکزی بگوید به فلان کشور رفته است و آن کشور پای کار نیامده، بانک مرکزی باید بگوید که آن کشور از او چه خواسته است و چرا نتوانسته یا نخواسته اند آن را برآورده کنند. این مساله باید توضیح داده شود، شاید این به این دلیل است که نهادی بالا دستی وجود ندارد که حساب کشی کند تا به سوالات پاسخ بدهد، در واقع بانک مرکزی در هاله ای از ابهام به سوالات پاسخ می دهد. قبلا می گفت نرخ تبدیل ارزها مشکل دارد که در دنیای مالی این مساله رفع شده و ما نباید لنگ این مسائل باشیم. در داخل نیز اگر نرخ تبدیلی صورت بگیرد چگونه به دلار محاسبه می کنیم می توانیم در پیمان پولی به همان صورت با تجار محاسبه کنیم و این نرخ ها و محاسبات یک سری دعواهای داخلی و خانوادگی است که باید آنها را حل کنیم نباید مشکل به این صورت پیوسته بماند می توان یک حالت بینابینی پیمان را تعریف کنیم و در جزئیات به توافق برسیم.
بانک مرکزی در این رابطه بی اراده است
یک دلیل بانک مرکزی این است و اینها مورد قبول نیست اینکه نرخ ها مشکل دارد و کشورها نمی آیند جواب های صفر و یکی است و مورد قبول نیست. ما با کشورهای بسیاری منافع داریم تجارت ما با عراق پابرجاست. باید تجارت را از پر هزینه بودن به سمت پیمان های پولی و مدل های آن برد. و زیر ساخت های خود را ایجاد کرد یعنی ما در اینهمه سال نتوانسته ایم با یکی از این کشورها پیمان پولی ببنیدم؟! ما باید حداقل با چند کشور پیمان پولی داشته باشیم. می شد بخش زیادی از تجارت را بر این مبنا به این سو برد و می شد آثار مثبت زیادی را از این شرایط ایجاد کرد. من در مدتی که در این زمینه تلاش و پیگیری می کردم متوجه نبوِد اراده شدم. این جزو اولویت های ما نبود و مدیران ما این مسائل را راهکار نمی دانند مصاحبه ها در حد خوب بودن این مدل ها است و ده سال است که می گوییم خوب است و باید از این حالت جلوتر برویم و به جزئیات اجرا برسیم. قبلا فرصت را غنیمت ندانستیم و امروز نیز نباید در این سطح بمانیم و باید شروع به کار کنیم.
باید یکی دو مورد از این مدل های موفق داشته باشیم و در این زمینه اثر تحریم ها را کم کنیم و کاهش وابستگی بدهیم. و از سلطه نظام های مالی غرب رها شویم. بسیاری از کشورهای همسایه ما چنین امکانی را دارند و ما می توانیم با آن کشورها تجارت مالی دو جانبه ای را ایجاد کنیم. بنابر این پاسخ سوال شما برای من نامعلوم است و من نه می گویم بله و نه می گویم نه چون نمی دانم کسی ذی نفع است یا نه ولی بی ارادگی از ابتدا بود و امروز نیز وجود دارد. در نهایت باید بگویم پیمان های پولی و ساز و کار های مشابه مدل هایی در دنیا داشت و بسیاری این ها را راه اندازی کرده اند البته نه با نگاه تحریمی بلکه شیوه آن به نوعی خواسته تحریمی را نیز برطرف می کند و از این مدل ها نیز وجود دارد ما نیز می توانیم مدل بومی خود را داشته باشیم.
اینستکس سم حرکت به سمت پیمان پولی است
اینستکس هیچ تطابقی با پیمان پولی ندارد، چراکه این سازوکار یک اتاق تسویه تحت اختیار اروپا است، پیمان پولی یک سازوکار دو ارز است که میتوان بر اساس آن پیام رسان سوار کرد و میتوان بانکهای تجاری را بر آن سوار کرد، ال سی باز کرد و حواله صادر کرد، استفاده از اینستکس در آینده امنیت اطلاعاتی و اقتصادی ما را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد، در واقع این یک کارت بازی در دست اروپا خواهد بود.